یه کار جالب
دیروز پریروزا نشسته بودم پای کامپیوتر اومدی بهم گفتی مامان بغل کن گفتم باشه صبر کن ..... دوباره چند دقیقه بعد گفتی مامان بغل کن گفتم باشه.... و به کارم ادامه دادم بازم خانمی کردی و چیزی نگفتی چند دقیقه ی دیگه صبر کردی بعد اومدی آروم از پایین دکمه ی کامپیوتر رو فشار دادی انقدر محو کارم بودم که ندیدمت فقط دیدم یهو کامپیوتر خاموش شد و بعد دیدم کار شماست با عصبانیت نگات کردم تو هم چپ چپ منو نگاه کردی و گفتی بغل کن ...........
نویسنده :
مامان باران
19:00